این لینک را بعد از جواب مجدد ویرایش کرده ام
حسین جان سلام.
ممنون عزیز
...
روز 22 بهمن رفتم از سمت صادقیه واقعا غیرقابل باور بود وجب به وجب مسلح با سیمینوف ایستاده بودند از لبنانی ها هم آورده بودند من خودم از کنار یگانشان رد شدم البته مجبور شدیم برای اینکه دستگیر نشیم با دوستم توافق کردیم نماد کودتاچیان را دست بگیریم و پونک انداختیم آشغالی و رفتیم...فدات.. .
توضیح:بخش خصوصی نامه به خاطر مسائل امنیتی حذف شده است
کاربر بالاترین:من خودم از 8 صبح تا 1 بعد از ظهر اونجا بودم ! این اسلحه سیمیفوف تک تیر اندازه ! حالا کاری به بقیه داستان ندارم ! ولی هر مطلبی رو آدم نباید پخش کنه ! سلاح های سبک خیلی کم دیده میشد ولی اکثرا گارد با لباس ویژه و بسیج با پوشش پنهان سلاح حضور داشتند ! همین
جواب مجدد فردی که در تظاهرات 22 بهمن شرکت کرده بود:حسین جان سلام
مطلب را روی سایت هم دیدم ممنون
روز 22 بهمن من و دوستم ساعت 8.30 صبح از میدان صادقیه تا آزادی چون بسته بود پیاده رفتیم و ساعت حدود 9.20 رسیدیم میدان آزادی .ساعت 11.10 که سخنرانی ا.ن شروع شد ما حرکت کردیم و برگشتیم و تا پونک پیاده آمدیم و شرح برگشت :میدان صادقیه و کوچه های اطراف پر از یگانهای آماده بود در هر یگان حدود 80 نفر تا بن دندان مسلح ایستاده بودند سر یگان از همه درشت تر و بلند تر بود و سیمینوف داشت وسط یگان و نفر آخر سیمینوف داشتند من سربازی رفتم و با این اسلحه تو میدان تیراندازی تیر زدم و رتبه برتر شدم خوب میشناسمش اینکه نوشتم وجب به وجب اصطلاحی عامیانه است که دو دوست در ارتباطات با هم بکار می برند اما به جرات میتوانم بگویم چون آقای کروبی این جبهه را باز کرده بود با درایت که کشتار نشود حد اقل 15 هزار نیروی نظامی و لباس شخصی این منطقه را احاطه کرده بودند یگانهای لباس شخصی جداگانه به خط شده بودند و لیدر آنان شعارهای افزاطی میداد و با صدای بلند تکرار میکردند و به سمت میدان آریاشهرحرکت کردند .تمام یگانها همین وضع را داشتند کلت کمری تمامشان داشتند و آشکار بود دوستمان چجوری ندیده من نمیدونم تعدادی ویدیو گرفتم بسیار بد هستند چون نمیشد مستقیم روبرو بگیری با این حال فرصت بشه می فرستم روی سایت.روی ساختمانهای بلند منجمله صندوق قوامین تیربار مستقر کرده بودند و نوک آن و فرد پشت آن بهمراه تعدادی دیگر دیده می شدند .علاوه بر اینها که مستقر بودند در هر دو لاین رفت و برگشت اشرفی اصفهانی مرتب یگانهای مسلح موتوری با شعارهای تند دور میزدند .حسین جان خدا می دونه نوک اسلحه موتوری ها سمت مردم و اسلحه به حالت گارد روی سینه -نفری که ترک نشسته بود - همه موتوری ها دو ترک .بالای میدان صادقیه یگانی از لبنانی ها ایستاده بود و نفر جلو سیمینوف در دست و نقاب روی صورت داشت فوق العاده درشت هیکل بود نفرات کنار تابلو بود چهرهها که لبنانی هستند من شیطنت کردم خسته نباشی گفتم ! که ببینم جواب می دهند پاسخ سکوت بود و من و دوستم رد شدیم و تا پونک وضع همین بود.اسلحه سیمینوف صرفا برای شکار تک چهره های لیدر سبز انتخاب شده بود .الان دوستم وارد شد و متن را خواند و تایید کردممنون
حتی من رفتم داخل پارک کنار پل روی همت انتهای پشت پارک یک یگان نیروی انتظامی دور از چشم مردم نشسته بودند و تعدادی هم دور نگهبان ی می دادند و کمی هم خیره شد نگهبانه اما من رفتم تو و برگشتم !!!!
Abonner på:
Kommentarer til indlægget (Atom)
Ingen kommentarer:
Send en kommentar