mandag den 22. februar 2010

حاج ناصر, شکنجه گر سابق اوین در مقام قاضی محمد مقیسه رییس بیدادگاه دولت


متاسفانه عکسی از قاضی محمد مقیسه شکنجه گر سابق در دست نیست



مطلبی در پیک نت منتشر شده بود که خبر از ارتقاء حاج ناصر(ناصریان) شکنجه گر سابق اوین به ریاست شعبه 28 دادگاه های کودتا و با نام جدید قاضی محمد مقیسه میداد.
http://www.peiknet.com/1388/01esfand/03/page/32HajNaser.htm
با دوستی که مدت بیش از 8 سال از بهترین روزهای زندگیش را در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی و زیر شدیدترین شکنجه ها سپری کرده مطلب را در میان گذاشتم. یاد آوری آن دوران سخت برای دوستم روزها و هفته های سختی را در پیش روی خواهد داشت. آنچه که مهم است افشای گوشه ای از جنایات رژیم جمهوری اسلامی است که جلادان و شکنجه گرانی چون حاج ناصر ها, حدادها صلواتیها را بر مسند قضاوت نشانده تا اینبار نه به عنوان عامل بلکه به عنوان آمر خون هم میهنان ما را بر زمین بریزند.
ضمن تایید مطلب پیک نت اشاراتی چند در مورد حاج ناصر و چند نفر از هم پالکیهایش در زیر می آید.
همه کاره زندان اوین در اوایل دهه 60 حاج منصور بود. حاج منصور که اثرمهر نماز, لکه ای گِرد بر پیشانیش بر جای گذاشته بود ریشی جو گندمی و توپر داشت و با ادبیات حزب اللهی صحبت میکرد. حتی لاجوردی و کچویی هم اختیارات حاج منصور را در حیطه زندانیان نداشتند.
حاج ناصر و مجتبی حلوایی و مرتضی بختیاری( وزیر فعلی دادگستری محمود احمدی نژاد) و چند نفر دیگر بازجو, شکنجه گر و پادوی اجرای اوامر حاج منصور بودند.
حاج ناصر قیافه بسیار خشنی داشت, ریش توپی پر پشت پاسداری داشت و موهای شانه نشده اش را سر بالا میگذاشت. سبعیت در چشمان و رفتارش کاملن واضح بود و حتی زمانی که می خندید هم از چهره اش مرگ می بارید. حاج ناصر با رکیک ترین فحش های ناموسی به زندانیان اهانت میکرد و بندرت جمله ای از وی شنیده میشد که در آن ناسزاهای تحقیر کننده نباشد. او همچنین یکی از پاهای ثابت تیم های" شکار" رژیم بود که بهمراه توابین در شهر ها میگشتند تا مخالفین جمهوری اسلامی را شناسایی و به دام بیاندازند.
حاج ناصر علاوه بر همکاری در اعدامهای اوین, بازجو و مسئول مستقیم شکنجه زندانیان سیاسی هم بود. تجاوز با باتوم یکی از روشهای شکنجه مرسوم آن زمان بود که توسط حاج ناصر هم اعمال میشد . تعداد کسانی که زیر دستان حاج منصور جان داده اند به درستی معلوم نیست. تقی شهرام یکی از کسانی بود که زیر شکنجه های حاج ناصر به زانو در آمد. دو برادر به نامهای محمد جواد و محمد صادق قائدی از جمله کسانی بودند که علیرغم شکنجه های وحشیانه حاج ناصر بر سر مواضع خود ماندند تا به جوخه اعدام سپرده شدند.
علاوه بر شکنجه کردن زندانیان در حین بازجویی, حاج ناصر رفتار بسیار خشنی با زندانیان به هنگام بازدید از سلولها و بندها داشت و بی مورد افراد را به زیر باد کتکهای وحشیانه می گرفت. در یکی از موارد زندانیان یکی از بندهای انفرادی( کریدوری که در هر سمت آن شش سلول انفرادی بود) را برای ماشین کردن موی سر در محوطه کوچک کریدور بند به صف کرده بودند و در نزدیکی درب آهنین کریدور که میله ای بود شخصی با ماشین برقی سرها ی زندانیان را از ته کوتاه می کرد. زندانیان انفرادی در آن زمان به هیچوجه اجازه صحبت کردن با یکدیگر را نداشتند و سکوت مطلق بایستی رعایت میشد. یکی از زندانیان که جوانی شیرازی بود حرفی کوتاه از دهانش پرید و همین باعث شد که حاج ناصرچنان ضربه ای شدیدی از پشت سر به این جوان وارد کند که سر این شخص با شدت به نبشی آهنی در کریدور برخورد کند و شکافی به عمق بیش از سه سانتی متر در فرق سر او بوجود آورد. دیدن این صحنه آنقدر وحشتناک بود که یکی از پاسداران حاضر در محل سعی کرد تا شکاف را با کمربند خود بپوشاند. متاسفانه از این شخص بعد از انتقال به بیمارستان زندان هیچ خبردیگری بدست نیامد.
بعدها همین حاج ناصر قدیم و قاضی قمیسه جدید به زندان رجایی شهر منتقل شد و یکی از اعضای اصلی هیئت مرگ در قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 شد ودر کشتارهزاران زندانی سیاسی مستقیما نقش داشت .

آسمان و ریسمان کیهان: بالاترین, منوشه امیر, منافقین و سران فتنه در یک جمله!


بدبخت (گفت و شنود)

گفت: سايت ها و گروههاي ضدانقلاب بعد از شكست فتنه اخير بدجوري دست يكديگر را در وطن فروشي و كاسه ليسي براي بيگانگان رو كرده اند.
گفتم: چطور مگر؟!
گفت: هر كدام اسناد مربوط به دريافت كمك هاي مالي ديگري از آمريكا و اسرائيل و انگليس را افشاء مي كنند، گويانيوز، اسناد پول گرفتن بهاءالله از انگليس را رو مي كند، منوشه امير در سايت بالاترين از كمك مالي به منافقين براي حمايت از سران فتنه خبر مي دهد و...
گفتم: ديگه چه خبر؟!
گفت: هر كدام از آنها نيز درباره گدايي ديگري از سازمان هاي اطلاعاتي آمريكا واسرائيل خبرهاي ناب مي دهند.
گفتم: گدايي با التماس به عابري گفت؛ به من بدبخت كمك كنيد، در خانواده ما، مادر خانواده مريض است، فرزندان خانواده گرسنه اند و پدر خانواده معتاد و بي خيال و بي غيرت است و هرچه به دست مي آورد را خرج اعتيادش مي كند، عابر پرسيد؛ شما كي هستيد؟ و يارو گفت؛ من همان پدر خانواده هستم!!

onsdag den 17. februar 2010

یک پرونده دو قتل



”En sag, to mord”

Iransk teater baseret på virkelige begivenheder.

Ægteparret Dariush og Parvaneh var to af ofrene for en række politiske mord, der blev begået af den iranske stat i 1990erne. Disse mord er i Iran kendt under navnet ”Kædemordene”.

Teaterforestillingen ”En sag, to mord” er baseret på den sande historie om mordene på Dariush og Parvaneh. Manuskriptet til forestillingen er skrevet af Nilofar Beizaei i samarbejde med Parastou Forouhar, som har haft adgang til det efterretningsmateriale, der findes om sagen.

Efter en række succesfulde forestillinger i bl.a. Sverige, Tyskland og England, gæster teatergruppen ”Daricheh” nu København. Kom og oplev et stykke politisk teater af høj kvalitet.

Tid: 27. februar 2010 kl. 20.00
Sted: Lyngby kulturcenter, Klampenborgvej 215 B, 2800 Kgs Lyngby
Pris: 130 kr. via nettet, 150. kr. ved indgangen
Kontakt for billetter: www.fritiran.dk, eller Mostafa: 40 26 93 95
PS: For ikke-persisk talende vises forestillingen med svensk tekst på scenen
Arrangør: Frit Iran

Mere info:
Om Parvaneh og Dariush Forouhar:
http://en.wikipedia.org/wiki/Dariush_Forouhar
http://en.wikipedia.org/wiki/Parvaneh_Eskandari_Forouhar

Om stykket:
http://www.nbeyzaie.com/frameset.htm
http://www.youtube.com/watch?v=PMiPi3LeuLg
http://www.youtube.com/watch?v=S05RmmkP2RI
http://www.youtube.com/watch?v=z5JsmNY-WEA
http://www.youtube.com/watch?v=1lf5ZSkWsNc

در زير اين بلند
اين گنبد كبود
ما مردمان،
با دست هاى زخمى و خون آ لود
نقشى كشيده ايم
هم رنگ آفتاب
همزاد زندگى
در زير اين بلند
ما كاكل سياوش
و سهراب بوده ايم
"پروانه فروهر"
اجرای تئاتر"یک پرونده دو قتل" به کارگردانی نیلوفر بیضایی و هنرمندان گروه تئاتر دریچه . نمایشی مستنند درباره جزییات قتل زنده یادان داریوش و پروانه فروهر.
شنبه 27 فوریه
آدرس:

Lyngby Kulturhus, Klampenborgvej 215 B, 2800 Kgs Lyngby

بهای بلیت: از طریق اینترنت و فروشگاه ها 130 کرون, اعضا 100 کرون, خرید از ورودی 150 کرون
شروع برنامه: ساعت 20.00 خرید بلیت از ورودی ساعت 19.00
بعد از پایان تئاتر: گفتگو با کارگردان و بازیگران تئاتر
برای خرید بلیت به سایت انجمن ایران آزاد مراجعه کنید: dk.fritiran
برای اطلاع بیشتر به لینکهای زیر مراجعه کنید


http://en.wikipedia.org/wiki/Dariush_Forouhar
http://en.wikipedia.org/wiki/Parvaneh_Eskandari_Forouhar
http://www.nbeyzaie.com/frameset.htm
http://www.youtube.com/watch?v=PMiPi3LeuLg
http://www.youtube.com/watch?v=S05RmmkP2RI
http://www.youtube.com/watch?v=z5JsmNY-WEA
http://www.youtube.com/watch?v=1lf5ZSkWsNc

ماشین سرکوب مرزبانان همچنان قربانی می گیرد


دو شهروند کرد ایرانی به همراه دو شهروند کرد عراق روز دوشنبه در منطقه مرزی " چم پاراو" توسط مرزبانان نیروی انتظامی کشته شدند.

خبرگزاری هرانا - در تدوام سرکوب شهروندان مرزنشین 4 تن از شهروندان کرد عراق و ایران روز دوشنبه توسط مرزبانان جمهوری اسلامی کشته شدند.

به گزراش هرانا، ماشین سرکوب مرزبانان که تحت عنوان مبارزه با کالای قاچاق ماهیانه جان ده ها شهروند کرد را به صورت سیستماتیک می گیرد اینبار در منطقه مرزی "چم پاراو" از توابع شهرستان بانه موجب مرگ 4 تن از مرزنشینان شد.

به همراه دو مرزنشین کرد ایرانی به نامهای "غریب" و " نجم الدین" دو شهروند کرد عراقی نیز کشته شده اند و همچنین عده ای از اهالی روستای نیز مجروح و راهی بیمارستان شدند.

در این بین مردم خشمگین این روستا در مقابل پاسگاه نیروی انتظامی تجمع اعتراضی برپا کرده و اقدام به شکستن شیشه های آن نمودند، تا لحظه مخابره این خبر مسئولان امنیتی از تحویل جنازه های کشته شدگان به خانواده ها ممانعت کرد.

ایجاد مرز اقتصادی بین شهر های کرد نشین و سایر شهر ها و عدم سرمایه گذاری های دولتی موجب محرومیت و بی کاری شهروندان در نقاط مرزی شده است که در برخی موارد آنها را برای حمل کالای قاچاق ترغیب می کند.

tirsdag den 16. februar 2010

ای میلی کوتاه از دوستی از ایران در مورد 22 بهمن و ادامه آن

این لینک را بعد از جواب مجدد ویرایش کرده ام
حسین جان سلام.
ممنون عزیز
...

روز 22 بهمن رفتم از سمت صادقیه واقعا غیرقابل باور بود وجب به وجب مسلح با سیمینوف ایستاده بودند از لبنانی ها هم آورده بودند من خودم از کنار یگانشان رد شدم البته مجبور شدیم برای اینکه دستگیر نشیم با دوستم توافق کردیم نماد کودتاچیان را دست بگیریم و پونک انداختیم آشغالی و رفتیم...فدات.. .
توضیح:بخش خصوصی نامه به خاطر مسائل امنیتی حذف شده است

کاربر بالاترین:من خودم از 8 صبح تا 1 بعد از ظهر اونجا بودم ! این اسلحه سیمیفوف تک تیر اندازه ! حالا کاری به بقیه داستان ندارم ! ولی هر مطلبی رو آدم نباید پخش کنه ! سلاح های سبک خیلی کم دیده میشد ولی اکثرا گارد با لباس ویژه و بسیج با پوشش پنهان سلاح حضور داشتند ! همین
جواب مجدد فردی که در تظاهرات 22 بهمن شرکت کرده بود:حسین جان سلام
مطلب را روی سایت هم دیدم ممنون
روز 22 بهمن من و دوستم ساعت 8.30 صبح از میدان صادقیه تا آزادی چون بسته بود پیاده رفتیم و ساعت حدود 9.20 رسیدیم میدان آزادی .ساعت 11.10 که سخنرانی ا.ن شروع شد ما حرکت کردیم و برگشتیم و تا پونک پیاده آمدیم و شرح برگشت :میدان صادقیه و کوچه های اطراف پر از یگانهای آماده بود در هر یگان حدود 80 نفر تا بن دندان مسلح ایستاده بودند سر یگان از همه درشت تر و بلند تر بود و سیمینوف داشت وسط یگان و نفر آخر سیمینوف داشتند من سربازی رفتم و با این اسلحه تو میدان تیراندازی تیر زدم و رتبه برتر شدم خوب میشناسمش اینکه نوشتم وجب به وجب اصطلاحی عامیانه است که دو دوست در ارتباطات با هم بکار می برند اما به جرات میتوانم بگویم چون آقای کروبی این جبهه را باز کرده بود با درایت که کشتار نشود حد اقل 15 هزار نیروی نظامی و لباس شخصی این منطقه را احاطه کرده بودند یگانهای لباس شخصی جداگانه به خط شده بودند و لیدر آنان شعارهای افزاطی میداد و با صدای بلند تکرار میکردند و به سمت میدان آریاشهرحرکت کردند .تمام یگانها همین وضع را داشتند کلت کمری تمامشان داشتند و آشکار بود دوستمان چجوری ندیده من نمیدونم تعدادی ویدیو گرفتم بسیار بد هستند چون نمیشد مستقیم روبرو بگیری با این حال فرصت بشه می فرستم روی سایت.روی ساختمانهای بلند منجمله صندوق قوامین تیربار مستقر کرده بودند و نوک آن و فرد پشت آن بهمراه تعدادی دیگر دیده می شدند .علاوه بر اینها که مستقر بودند در هر دو لاین رفت و برگشت اشرفی اصفهانی مرتب یگانهای مسلح موتوری با شعارهای تند دور میزدند .حسین جان خدا می دونه نوک اسلحه موتوری ها سمت مردم و اسلحه به حالت گارد روی سینه -نفری که ترک نشسته بود - همه موتوری ها دو ترک .بالای میدان صادقیه یگانی از لبنانی ها ایستاده بود و نفر جلو سیمینوف در دست و نقاب روی صورت داشت فوق العاده درشت هیکل بود نفرات کنار تابلو بود چهرهها که لبنانی هستند من شیطنت کردم خسته نباشی گفتم ! که ببینم جواب می دهند پاسخ سکوت بود و من و دوستم رد شدیم و تا پونک وضع همین بود.اسلحه سیمینوف صرفا برای شکار تک چهره های لیدر سبز انتخاب شده بود .الان دوستم وارد شد و متن را خواند و تایید کردممنون
حتی من رفتم داخل پارک کنار پل روی همت انتهای پشت پارک یک یگان نیروی انتظامی دور از چشم مردم نشسته بودند و تعدادی هم دور نگهبان ی می دادند و کمی هم خیره شد نگهبانه اما من رفتم تو و برگشتم !!!!

mandag den 15. februar 2010

در22 بهمن نظام حتي بچه هاي 14-15 ساله را بعنوان مامور وارد صحنه كرده بود



از ميان نامه هاي رسيده به آژانس ايران خبر:
روز 22 بهمن وقتي كه از قزوين به تهران آمدم , در راه ديدم كه اتوبوس هايشان كه مشخصا براي انتقال افراد خودشان وارد كرده بودند و از تمام روستاها و شهرستانها نفر وارد كرده بودند و به سمت ميدان آزادي ميبرند ,همه جا وجب به وجب از ترس مردم و جوانان مامور و مزدور كار گذاشته بود ,با كمال تعجب حتي ديدم كه بچه 14-15 ساله را هم بعنوان مامور آورده بودند و از مردم و جواناني كه تظاهرات ميكردند فيلم مي گرفتند.

søndag den 14. februar 2010

سانسور عکس بانوی حامل نام جمهوری اسلامی در مراسم افتتاحیه المپیک زمستانی کانادا


عکسی که در مطبوعات بین المللی پخش شد




به رنگ جوراب بانوی حمل کننده اسم جمهوری اسلامی توجه کنید! عکس از سایت های اسلامی ایران.

lørdag den 13. februar 2010

تخم مرغ زن شاعر!

ای جماعت این رژیم بی آبرو, پیمان شکسته, خائن است




ای جماعت این رژیم بی آبرو, پیمان شکسته, خائن است...
شعری از اشکان.
اشکان یک فعال سیاسی(مستقل) زجر کشیده و شکنجه دیده زندانهای ایران و یک رپر و شاعر است. کار آخرش بهمراه شاهین نجفی در فستیوال هیپ هاپ و رپ ایرانیان در سه شهر سوئد در ماه فوریه بوده است .
خبر تخم مرغ خوردن یک مامور سفارتی توسط اشکان در کپنهاگ را در لینکهای قبلی فرستاده ام. در این لینک اشکان شعر های آتشینش را در مقابل پارلمان دانمارک برای تظاهر کنندگان می خواند.

torsdag den 11. februar 2010

خبر از ایران: جو متشنج است, منتظریم احمدی نژاد سخنرانیش تمام شود

صدا و سیما چند بار سخنرانی احمدی نژاد را بخاطر شعارهای مرگ بر خامنه ای, مرگ بر دیکتاتور و دروغگو قطع کرده است و برنامه را با تاخیر پخش می کند. جو بشدت متشنج است. جمعیت بسوی میدان انقلاب در حرکت هستند. درگیریها در تهران گسترده است و همه منتظر هستند تا سخنرانی احمدی نژاد به پایان برسد. خبر دیگر از درگیری های شدید در 33 پل اصفهان میدهد.
در شیراز جمعیتی حدود 20000 نفر در اطراف سینما پارامونت جمع شده اند و شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه می دهند. .

امروز 22 بهمن-:زنان امروز در ولی عصر تهران روسری های خود را برداشتند

همین الان از تهران خبر رسید که تعداد زیادی از زنان در خیابان ولی عصر و آریا شهر روسری های خود را برداشته اند.

onsdag den 10. februar 2010

علی کروبی دستگیر شد

همین الان حسین کروبی در مصاحبه ای تلفنی با رادیو فردا اعلام کرد برادرش علی کروبی دستگیر شده است.
وی همچنین اظهار داشت که ماشین کروبی مورد حمله قرار گرفته و شیشه های آن شکسته و گاز اشک آور باعث آزار مهدی کروبی شده و وی اکنون در راه برگشت به خانه خود است.

mandag den 8. februar 2010

دستگیری هشت ایرانی مقیم سوئد به جرم سبز کردن سفارت ایران در کپنهاگ



دیشب در ادامه تظاهرات ایرانیان بر علیه جمهوری اسلامی, سفارت ایران در کپنهاگ سبز شد.
چند ساعت پیشتر از آن ایرانیان با گرد هم آیی در آکسیونی, بر علیه کنسرت سفارت جمهوری اسلامی بمناسبت دهه فجر شرکت کرده بودند و از سفارتیها با شعار و تخم مرغ پذیرایی گرمی شده بود.
8 نفر از ایرانیان مقیم سوئد در این رابطه به مدت چند ساعت بازداشت شده که بعد از تشکیل پرونده آزاد شدند.
مزدوران سفارتی که دیگر در پاک کردن رنگ باید حرفه ای شده باشند بلافاصله شروع به شستن دیوارهای سفارت کردند.

søndag den 7. februar 2010

پذیرایی گرم از سفارتیها با تخم مرغ و شعار در کپنهاگ:گزارش تصویری



کپنهاگ امروز شاهد صحنه پرشور آکسیونی خودجوش بر علیه جمهوری اسلامی بود.

به ما خبر رسیده بود که سفارت قرار است امروز یکشنبه جشنی به مناسبت دهه فجر(زجر) در سالن بسیار مجلل اکسپری منتاریوم کپنهاگ برگزار کند. دعوتنامه های خصوصی برای بعضی از دانشجویان بورسیه ای, بادنجان دور قاب چین ها و تعدادی از شیعیان لبنان و عراق و فلسطینی فرستاده شده بود.
خوشبختانه با وجود کمبود وقت و علیرغم سرمای بسیار شدید کپنهاگ موفق شدیم جمعیت قابل توجهی از ایرانیان مقیم کپنهاگ و مالموی سوئد را از طریق اس ام اس و ای میل و فیس بوک برای برگزاری آکسیون گرد هم آوریم.




زیبایی آکسیون از فراگیر بودن آن بود و نیروهای مختلف اپوزیسیون ضمن بهمراه آوردن شعار ها و بنر های خود در کنار هم , با همآهنگی و یک صدا فریادهای مرگ بر دیکتاتور وشعار هایی بر علیه جمهوری اسلامی واحکام اعدام اخیر سر میدادند .



تعدادی از تظاهر کنندگان تخم مرغ بسوی مزدوران رژیم که قصد وردو به سالن را داشتند پرتاب میکردند.
یکی از مسئولین سفارت که به خارج از سالن آمده بود تا نارضایتی خود را از تظاهر کنندگان به پلیس ابراز کند از فاصله بسیار نزدیک توسط یکی از زندانیان سیاسی سابق مورد اصابت چندین تخم مرغ قرار گرفت. مبارزی که دست به این اقدام زده بود توسط پلیس دستگیر و به ساختمان سالن جشن منتقل شد. این عمل پلیس دانمارک با اعتراض شدید تظاهر کنندگان که خواستار آزادی فرد دستگیر شده بودند مواجه شد.

یکی از مزدوران سفارتی وقتی به هنگام ورود به سالن جشن با شعارهای "مزدور برو گمشو" روبرو شد اختیار از کف داد و با فحاشیهای رکیک قصد حمله به تظاهر کنندگان را داشت که توسط پلیس متوقف شد.

مزدوران سفارتی برای پرهیز از خوردن تخم مرغ زیر چتر ماموران حفاظتی سالن جشن و پلیس به داخل سالن اسکورت می شدند
این تظاهرات علیرغم سرمای سوزناک کپنهاگ به مدت بیش از 3 ساعت ادامه داشت.



وعده بعدی تظاهرات فراگیر 22 بهمن در کپنهاگ و همه جای دنیا.
ما پیروزیم

آکسیون امروز یکشنبه بر علیه برنامه ضد فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در کپنهاگ


عکس تزیینی است



هموطنان عزیز
در حالی که خیابانهای شهرهای ایران از خون فرزندان کشورمان گلگون شده و رژیم جمهوری اسلامی برای ایجاد وحشت بیشتر و جلوگیری از تظاهرات مردمی 22 بهمن در حال بر پا کردن چوبه های دار در میدانهای آزادی و انقلاب در تهران است, سفارت مردم فروش ایران در دانمارک با دعوت عده ای فلسطینی و لبنانی و مزدور سفارت, قصد در برگزاری مراسم جشنی بمناسبت 22 بهمن در سالن مجللی در کپنهاک گرفته است.
انجمن ایران آزاد بهمین منظور ایرانیان مقیم دانمارک را دعوت به شرکت در آکسیون اعتراضی میکند.
زمان: یکشنبه 7 فوریه
ساعت: 16.00 تا 19.00
مکان: EXPERIMENTARIUM
Tuborghavnevej 7, Hellerup

من اگر برخیزم, تو اگر برخیزی, همه بر میخیزند