søndag den 31. januar 2010

ایران به دو روایت

"این خانه من نیست" اثر استاد فرشیدورد
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن کشور نو، آن وطــــن دانش و صنعت
هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن نیست
در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی ست که در کلگری و نیس و پکن نیست
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان
موجی ست که در ساحل دریای عدن نیست
در پیکر گلهای دلاویز شمیران
عطری ست که در نافهّ آهوی ختن نیست
آواره ام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچ کجا خانهّ من نیست
آوارگی وخانه به دوشی چه بلایی ست
دردی ست که همتاش در این دیر کهن نیست
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست
هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است ولی نیست چوتهران
لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست
هر چند که سرسبز بوَد دامنه آلپ
چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست
این کوه بلند است ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست
این شهرعظیم است ولی شهرغریب است
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

دکتر صداقت سبزواری
"این سبز لجن نیست" در تضمین شعر " این خانه من نیست- اثر مرحوم دکتر خسرو فرشیدورد"


تضمین شعر استاد به تناسب اوضاع امروز ایران
"این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست"
گرگی که در این خانه نشسته است بگو کیست؟
"این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست"
خاکش پر خون است، جسد هست، کفن نیست
کو کشور نوع دوستی و منشور کوروش؟
اینجا همه دانند که ایران کهن نیست
گویند که میدان "تیان*" ننگ بشر بود
"کهریزک" ما بدتر از آن ظلم پکن نیست؟
"در دامن بحر خزر" و کوه دماوند
چندی است که جز داغ جوانان وطن نیست
در دشت پر از لاله زیبای شمیران
بلبل شده سلاخی و آهو به چمن نیست
ملت همه مبهوت شده، خسته و حیران
از بهت دروغی که در آن جای سخن نیست
ترویج ریا، مکر و دورویی چه بلایی است
"دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست"
من بهر که خوانم خط قرآن و علی(ع) را
در جمع غریبی "که در او فهم سخن نیست"
هر کس که زند تهمت آشوب به مردم
جز ابله کوته نظر یاوه دهن نیست
تهران شده یکپارچه فریاد ز بیداد
شیراز دگر نیز که شیراز کهن نیست
هر چند که "سرسبز" بود دامن و دشتش
چون دامن دلهای پر از عشق وطن نیست
این داغ بود کهنه عزیزان وطن دوست
آن کس که دم از جنگ زند فکر وطن نیست
"این خانه قشنگ است" به تن پوش صداقت
این خرقه تزویر که رای تو و من نیست
سبزیم و به باران صداقت بشکفتیم
این سبزی ما "سبز خدایی" است "لجن" نیست
تقدیم به همه آنها که برای ابتدایی ترین حقوق خود به خیابان آمدند اما با دشنه کور جهل به شهادت رسیدند-
بهمن 88- دکتر صداقت سبزواری

وگرنه نسل مان ور می افتاد

زن ملا مشغول پر کندن چند مرغ بود. گربه ای آمد و یکی از مرغ ها را قاپید و فرار کرد. زن فریاد زد: ملا، گربه مرغ را برد. ملا از توی یکی از اتاق ها با صدای بلند گفت: قرآن را بیاور! گربه تا این را شنید مرغ را انداخت و فرار کرد. گربه های دیگر دورش جمع شدند و با افسوس پرسیدند: تو که این همه راه مرغ را آوردی چرا آنرا انداختی؟ گربه گفت: مگر نشنیدید گفت قرآن را بیاور؟ گربه ها گفتند قرآن کتاب آسمانی آنهاست به ما گربه ها چه ربطی دارد؟ گربه گفت اشتباه شما همین جاست ملا می خواست آیه ای پیدا کند و بگوید از این به بعد گوشت گربه حلال است و نسل مان را از روی زمین بردارد!

torsdag den 28. januar 2010

اعدام= پایان حکومت اسلامی:جواب مردم به اعدامها باشعار نویسی

تظاهرات مقابل مجلس دانمارک در اعتراض به اعدامهای سیاسی امروز

تظاهرات:امروز پنجشنبه 28 ژانویه در اعتراض به اعدام آرش رحمانی پور و محمدرضا علی زمانی.
مجلس دانمارک میتواند و باید با فشار بیشتر بر رژیم ایران جلوی این اعدامهای سیاسی را بگیرد.
در اطلاع رسانی ما را یاری رسانید

مکان: کپنهاگ مقابل مجلس دانمارک
Christiansborg Slotsplads
زمان: ساعت 18 تا 19
4026 9395 و 3121 8324.تماس:
انجمن ایران آزاد

Demonstration idag, torsdag, i skyggen af henrettelser af demonstrationsdeltagere i Iran i morges

null

I dag torsdag fra kl. 18-19 afholder Frit Iran demonstration i København i lyset af hængningerne i morges:
“Iran henretter de første demonstranter”, Politiken.dk, 28.01.10

Den danske regering bør handle nu. Luk den iranske ambassade!
Regeringen bør og kan lægge meget mere diplomatisk pres på det iranske regime – og indføre økonomiske sanktioner over for den indflydelsesrige revolutionsgarde (Sepah Pasdaran).

Sted: Christiansborg Slotsplads
Tid: kl. 18-19 torsdag d. 28. januar
Info: ring på 4026 9395 ell. 3121 8324.

onsdag den 27. januar 2010

مثنوی آن زن هوسباز و شیرینکار و کارکشته: هادی خرسندی


دید آن زیبا زن صاحبنظر
مرد خوش اندام را در رهگذر

پس هوس او را فکندی در کلک
پنجره بگشاد کای آقا کمک!

آن جوان بشتافت تا یاری کند
زان طرف رفع گرفتاری کند

تا که آمد از در خانه درون
زن در او آویخت تا حد جنون

لب فشردی بر لب آن رادمرد
آتشی انداخت در اندام سرد

زینطرف یک دست او بر گردنش
دست دیگر کنجکاوان بر تنش

بند خود بگشاد و از آن مرد هم
مرد آسوده شد از درد ورم!

زن کشاند آنگه به سوی بسترش
تا بسوزاند کند خاکسترش

دید ناگه چشم آن مرد خجول
قاب عکسی روبرو پر عرض و طول

داخل آن قاب شیخی قلتشن
لرزه افتادی مر او را بر بدن

گفت پس این کیست؟ گفتا شوی من
خود چرا برخاستی از روی من؟

گفت اگر از ره رسد این ریش و پشم
سنگسارمان کند از روی خشم

زن گرفت او را دو دستی از کمر
میفشردش بر خود آن قرص قمر

گفت حظ کن از من و اندام من
نوش جان کن تا نیفتد از دهن

ای جوان بالا برو پائین برو
نه به فکر شوهر بی‌دین برو

دور باشد او ز ما یک صبح و شام
رفته مأموریّت از سوی امام

میکند با مؤمنان آن دیار
صبح فردا یک زنی را سنگسار

حیف که لو رفته آن زن، بینوا
راه و رسم ساده‌ای دارد زنا !

شوهرم در دوری فرسنگ‌ها
حکم او اجرا کند با سنگ‌ها

برنخواهد گشت تا روز دگر
پس به من لذت بده، لذت ببر!

søndag den 17. januar 2010

فراخوان کاسپین ماکان در رابطه با بزرگداشت ندا در روز تولدش



شنبه 23 ژانویه، مطابق با 3 بهمن، سالروز تولد 27 سالگی ندا آقا سلطان، نماد آزادی ایران است

ایرانیان خارج از میهن ، به طور همزمان و یکپارچه در سراسر جهان در محل های مناسب، تجمع خواهند کرد


هموطنان و شرکت کنندگان گرامی در ساعت 4 بعد از ظهر ، با علامت های سپید ، به نشان صلح و انسان دوستی ، برافروختن شمع و اهداء شاخه های گل سرخ به فرشته آزاده گی و دیگر جان باختگان جنبش مردمی
بدون شعار و در سکوتی پر معنا و نیز اعتراض به دستگیری، شکنجه و کشتار مردم ، توسط رهبران حکومت اسلامی و حامیان آنان، گردهم می آیند

به امید اتحاد همه گروهها وحزبها در راه آزادی وطن

کاسپین ماکان

fredag den 15. januar 2010

اطلاعیه کنسول سابق ایران در نروژ


همانطور که در خبرها منتشر شده بود:اینجانب محمد رضا حیدری در اعتراض به نقض آشکار حقوق بشر در ایران ، پایمال شدن آرای مردم میهنم در انتخابات ریاست جمهوری و در اعتراض به کشتار و سرکوب مردم کشورم توسط جمهوری اسلامی از سمت خود در سفارت جمهوری اسلامی استعفاء داده ام و تمامی ادعاهای غلط، وزارت خارجه جمهوری اسلامی را در مورد وضعیت شغلی ام را رد می کنم.

این جانب از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران حمایت می کنم. ایران به همه ایرانیان با هر گرایش فکری، تعلق دارد. تنها همبستگی و اتحاد همه ایرانیان ضامن آزادی مردم ایران است.

من از دولت جمهوری اسلامی می خواهم به سرکوب مردم عزیز میهنم ، بی درگ خاتمه دهد و کلیه زندانیان سیاسی بویژه افرادی را که در جریان تظاهرات های اخیر دستگیر شده اند را آزاد کند.

من از جامعه جهانی تقاضا می کنم که از جمهوری اسلامی بخواهند تا به کشتار و سرکوب مردم خاتمه دهد و در عمل به رعایت حقوق بشر در ایران پایبند باشد.

من از جامعه بین المللی می خواهم که در این روز های حساس از مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در مقابل دیکتاتوری و سرکوب حمایت کند.

• پیام دیگر من به تمامی کارمندان و دیپلمات های جمهوری اسلامی است. از همکاری و خدمت به رژیمی که شهروندانش را چنین بیرحمانه سرکوب و آنان را ترور می کند و یا در سیاهچالهای بی نام و نشان پس از شکنجه و آزار می کشد، همکاری نکنند.

اگر هدف من و آنها خدمت به مردم و شهروندان مان بوده است، در این شرایط ، ادامه همکاری با جمهوری اسلامی، همکاری و خدمت به دیکتاتوری و استبداد است.

هموطنان به مردم بپیوندید و سفارتخانه های جمهوری اسلامی را ترک کنید.

محمد رضا حیدری

نروژ- اسلو

پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۸ - ۱۴ ژانويه

فیلم،جزییات بیشتر از افشاگری محمدرضا حیدری، دیپلمات سابق رژیم در نروژ- ۲۴ دیماه ۸۸

http://parsdailynews.com/video/282.htm

søndag den 10. januar 2010

یولندز پوستن: 30 مادر عزادار دستگیر شدند




نیروهای امنیتی ایران 30 مادر عزادار را دستگیر کردند. این مادران در یک گرد هم آیی اعتراضی در پارکی در تهران در اعتراض به کشته و مفقود شدن فرزندانشان که در جریانات نا آرامیهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری ماه زوئن رخ داده است دور هم جمع شده بودند.
سایت کلمه از شاهدانی گزارش می دهد که گفته اند که این زنان در پارک لاله در محاصره قرار گرفتند. حدود 70 مادر عزادار در این گرد هم آیی شرکت کرده بودند. تعداد زیادی از آنان موفق به فرار شدند ولی 30 نفر از مادران را با زور سواروسایل نقلیه نیروهای امنیتی کردند.
مادران عزادار گروهی از مادرانی هستند که فرزندانشان در جریانات نا آرامیهای بعد از انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد, یا مفقود و یا کشته شده اند.
مادران عزادار هر شنبه بعد از ظهر در پارک لاله یک گرد هم آیی اعتراضی تشکیل می دهند. در گذشته نیز چندین نفر از این مادران در جریان تظاهراتهای اعتراضی دستگیر شده بودند.
این گروه بعد از کشته شدن ندا آقا سلطان که در جریان یک تظاهرات با گلوله به قتل رسید تشکیل شد.
یک فیلم ویدیوئی که کشته شدن ندا را نشان می دهد در رسانه های بین المللی دنیا بارها نشان داده شده است و ندا را به سمبلی برای مبارزه بر علیه انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد تبدیل کرده است.

mandag den 4. januar 2010

شلیک به سنگ قبر ندا


کاسپین ماکان: باردیگر عوامل رژیم دیکتاتوری اسلامی
ایران به ندا شلیک کردند! این عمل وقیحانه حاکی از آن است که آنان حتی از
پیکر بی جان او هم میهراسند...ندا هرگز نرفته! بلکه در میان همه ما روئیده
است

søndag den 3. januar 2010

کلاه شرعی:خمس و زكات.........رد كن بياد

1-
حدودا يك قرن قبل قند از كشور
بلژيك به ايران صادر مي شد . به
دليل مسائلي كه ميان روحانيون
و يكي از اتباع بلژيك پيش آمده
بود فتواي حرام بودن قند صادر شده
بود و كسي قند نمي خورد. يكي از
تجار كه قندهايش رو دستش مانده بود
به سراغ يكي از مراجع رفت و با
تقديم خمس و زكات مشكل را براي وي
مطرح كرد. بعد از آن بر فتواي قبلي
تبصره اي صادر شد كه حرام بودن قند
وقتي است كه مستقيما در دهان
گذاشته شود ، اگر قند را پيش از
گذاشتن در دهان در چاي بزنيد حلال
مي شود . ……. هنوز هم بسياري از
افراد مسن بدون آنكه دليل آن را
بدانند ،قبل از آنكه قند را در هان
بگذارند آن را در استكان چاي
فرو مي برند

2-
در دهه 40 خورشيدي نوشابه هاي
پپسي كولا وارد بازار ايران ،
شايعاتي مبني بهايي بودن مالك
شركت توزيع كننده اين نوشابه ها بر
سر زبان ها افتاد و فتوايي مبني بر
حرام بودن خوردن پپسي كولا صادر
شد. شركت توزيع كننده كه نمي خواست
بازار را از دست بدهد خمس و زكات
متعلقه را دو دستي تقديم يكي از
مراجع كرد تا تبصره اي بر اين
فتوا نوشته شود كه خوردن نوشابه
هاي پپسي با شيشه حرام است اگر در
ليوان ريخته شود حلال مي
گردد……


3-
در دهه 50 خورشيدي ماشين هاي
لباس شويي وارد بازار ايران شد.
خانواده هاي ايراني كه به احكام
ديني پايبندي زيادي داشتند حاضر
به خريداري اين محصول نبودند چون
به اعتقاد آنها آب موجود در محفظه
اين ماشين كمتر از حد شرعي آب كر
(سه وجب طول ،در سه وجب عرض ، در سه
وجب ارتفاع) است و نجاست لباس ها را
از بين نمي برد . اينبار تاجر مذكور
خودش پيش قدم شد و با تقديم خمس و
زكات توانست فتوايي بر كر بودن
آب لوله كشي شهر كه به
دستگاه لباسشويي مي ريزد بدست
بياورد

*مدت ها است كه فتوا ها مراجع
اثر خود را از دست داده اند و در
عوض نهادهاي دولتي فتوا هاي موثر
صادر مي كنند .

4-
چند سال قبل تير آهن هاي چيني
وارد گمرك هاي ايران شدند و اداره
استاندارد فتوا داد كه اين تير آهن
ها غير مقاوم هستند و نبايد وارد
بازار شوند . همين امر باعث گراني
بي سابقه آهن در بازار كشور شد.
تاجري كه از چين آهن وارد كرده بود
به سراغ رئيس محترم استاندارد رفت
و مانند اسلاف خود وجهي را در قالب
خمس و زكات (يا چيز ديگري شبيه به
باج) به ايشان تقديم كرد و به فاصله
چند ماه مشكل تيرآهن هاي مانده در
گمرك حل شد و
روانه بازار شدند.

5-
مدتي قبل شركتي به نام تجاري
محسن برنج هاي هندي را در بسته
بندي هاي با برند خود وارد بازار
كرد و با تبليغ گسترده توانست
بازار كشور حتي استان هاي گيلان و
مازندران كه در آنها برنج كشت مي
شود را تسخير كند. اين برنج ها
قدري مشكوك بودند چون در هر
دمايي كه پخته مي شدند بازهم به هم
نمي چسبيدند .با توجه به وجود
نشاسته درون برنج چنين چيزي قدري
عجيب به نظر مي رسيد. يك نفر بيكار
در مركز تحقيقات برنج براي پي
بردن به راز اين برنج ها آنها را
در يكي از آزمايشگاه هاي
وابسته به مركز استاندارد
آزمايش كرد و در آن مواد سمي
خطرناك مانند آرسنيك و سرب مشاهده
كرد. اين خبر رسانه اي شد و تبليغ
براي اين برنج ممنوع شد. و عده اي
تقاضاي جمع آوري اين برنج از
بازار را داشتند.

مالك برند محسن مقدار
متنابهي خمس و زكات (يا هر اسم
ديگري كه شما روي آن مي گذاريد ) را
تقديم رئيس سازمان استاندارد كرد
تا او نه تنها شخص بيكاري كه اين
برنج ها را آزمايش كرده بود توبيخ
كند بلكه قهرمانانه از سلامت اين
برنج ها دفاع كند.

حتي خود هندي ها هم اعلام
كردند كه برنج هاي صادراتي شان
آلوده است اما رئيس محترم
استاندارد كه مي خواست وجه
دريافتي اش حلال باشد هندي هارا
ديوانه هاي متوهم دانست و خوردن
برنج هاي هندي را بدون اشكال
اعلام كرد. (البته اگر همسر خود
ايشان از اين برنج ها خريداري كند
احتمالا بادريافت طلاق راهي منزل
پدر شان خواهد شد)

البته مالك برنج محسن راه
رسم خمس و زكات دادن را به نيكي مي
داند . و نه تنها برنج هاي آن از
بازار جمع نشد كه توانست با تقديم
مقداري از اين خمس و زكات به رئيس
سازمان صداو سيما دستور العمل
قبلي ايشان مبني بر ممنوعيت تبليغ
برنج خارجي در راديو و تلويزيون (
كه در حالت جو گيري ايشان صادر شده
بود) را ملغي كند و اكنون تبليغات
اين برنج به صورت گسترده تر از
سابق از راديو و تلويزيون پخش
مي شود.

lørdag den 2. januar 2010

ايران/ زرهپوشهاي ضدشورش مجهز به بيل مكانيكي ممكن است به تهران وارد شوند


لس آنجلس تايمز 11/10/1388
يك وبسايت خبري اپوزيسيون گزارش داده است كه ايران خودروهاي زرهپوشِ ضدشورشِ مجهز به آبپاشهاي فشارقويِ هايتك وارد كرده كه مي‌تواند جمعيت را با آبجوش يا گاز اشك‌آور از دور خارج كنند.
وبسايت خبري گرين پاث عكسي را ارسال كرده كه يكي از 2 نوع خودرو ضدشورش را نشان مي‌دهد كه به شهر بندري بندرعباس در جنوب وارد شده‌اند.
بنا به اين منبع خبري، اين خودروها بنا به يك دستورِ خريدِ اضطراري، به ايران وارد شده‌اند. با قيمتي حدود 650هزار دلار، يك خودرو آبپاش، ظرفيت حمل 2640 گالن آب دارد و مي‌تواند آن را تا فاصله 220 فوت[75 متر] شليك/ پرتاب نمايد. اين خودرو هم‌چنين مي‌تواند مواد شيمياييِ سوزاننده يا مخازنِ رنگ 26 گالني را پرتاب كنند.
اين خودروِ آبپاش درعينحال يك سپر مكانيكي دارد كه قادر است موانع موقتي كه در خيابانها توسط اعتراض كنندگان گذاشته مي‌شوند يا حتي خودِ تظاهركنندگان را از سر راه بردارد.
هفته گذشته، اعتراض كنندگان ايراني وقتي يك خودرو پليس، يكي از تظاهركنندگان را زير گرفت؛ خودروها و موتورسيكلتهاي پليس را طي تظاهرات ضدحكومتي به آتش كشيدند.… مقامات ايراني گفتند فيلم اين واقعه كه پخش شده، جعلي است و ساخته غرب است تا عليه ايران بدنام سازي كند.…
ساعاتي بعد از پخش خبر مربوط به ورود خودرو آبپاش فشار قوي، حاميان جنبش اعتراضي ايران شروع به ارسال رهنمودها براي مقابله با آن را كرده‌اند. يكنفر گفته است بايد آن را به كوچه‌هاي باريك كشاند كه نتوانند دور بزنند و حركتش را از جلو در آنجا قفل كرد. و سپس پشت آن را با خودرو يا موانع پر كرد. هم‌چنين مي‌توان از مسيرهايي كه آبپاش آن دسترسي ندارد و نقطه كورش ا ست مي‌تواند به اين خودرو نزديك شد و آن را از داخل خودرو آتش زد. يك كاربر ديگر يادآور شده كه شاه محمدرضا پهلوي هم در ماههايي كه به انقلاب 1979 انجاميد از اين خودروها وارد كرده بود.

سي ان ان: استمرار ناآرامي ها در ايران, يكي از داستانهاي اصلي در سال 2009 بوده است


استمرار ناآرامي ها در ايران, يكي از داستانهاي اصلي در سال 2009 بوده است. نگاهي داريم به پيشينه آن.
خبرنگار: سال 2009 در ايران. سال انتخابات, كه در آن , ميليونها نفر به اميد آينده اي بهتر, به پاي صندوقهاي راي رفتند. ولي اوضاع به گونه ديگري چرخيد. (شعار جمعيت: دولت كودتا, استعفا استعفا)
مازيار بهاري, خبرنگار نيوزويك: مردم بعد از 30 سال فكر مي كردند كه تغييري مي تواند رخ دهد, اصلاحات مي تواند رخ دهد...
خبرنگار: مازيار بهاري در آن هنگام در ايران بود و خبرهاي انتخابات را براي نيوزويك تهيه مي كرد... مقابله جويي مردم, بزرگترين تهديد را براي رژيم طي 30 سال گذشته در بر داشت, بخصوص وقتي كه رهبر عالي, علي خامنه اي, طرف احمدي نژاد را گرفت, و هر گونه احتمالي را كه انتخابات مورد تقلب واقع شده است را, منتفي نمود... بهاري, 119 روز را در زندان بدنام اوين گذراند. او مي گويد كه مورد ضرب شتم, شكنجه, و توهين قرار گرفته بود... او مي گويد كه اين تجربه, حداقل يك ديد نادري از كاركرد جمهوري اسلامي را به او ارائه داد.
مازيار بهاري: مي توانم اين را ببينم كه اين رژيم هر روز نسبت به همه بدگمان تر مي شود, كه بخشي از آن به اين خاطر است كه دولت ايران, مرتبا براي خودش دشمن درست مي كند و در نتيجه منزوي تر مي شوند و بر بدگماني شان نسبت به ديگران افزوده مي گردد. و اين چيزي است كه مرا نسبت به اينكه ايران تبديل به يك قدرت اتمي شود, نگران مي كند. زيرا هيچ چيزي بدتر از يك ايران اتمي پارانويايي (ديگران را دشمن تلقي كردن-م) نيست.
خبرنگار: ... ندا تبديل به چهره جنبش اپوزيسيون در ايران شد... آيا به آن فكر مي كرديد؟
بهاري: نه من فقط نوار آن را ديدم و روز بعد هم دستگير شدم... ندا تبديل به سمبل اپوزيسيون ايران شده است. او يك فرد سياسي نبود... ندا كسي بود كه همه مي توانند بگويند كه او متعلق به ما بود, و اين مشكلي است كه اپوزيسيون ايران دارد, آنها به يك سمبل قدرتمندتري نياز دارند...