fredag den 16. oktober 2009

سفارتیها شناسایی میکردند, در حاشیه مسابقات جام جهانی تکواندو



روز چهارشنبه سوت آغاز مسابقات جام جهانی تکواندو در کشور دانمارک با حضور تیم ملی تکواندوی ایران به صدا در آمد.
انجمن آزاد ایران برای مراسم افتتاحیه دعوت به شرکت ایرانیان کرده بود که با استقبال چندانی روبرو نشده بود و تنها 40ـ50 نفر حضور پیدا کرده بودند.از طرف دیگر سفارت ایران با آوردن زن و بچه های کارکنان سفارت و پخش بلیط های مجانی بین بادنجان دور قاب چین هایی که متأسفانه پناهندگی دانمارک را هم دارند توانسته بود جمعیتی تقریبأ به همین تعداد را بسیج کند.


تعدادی محدودی از پناهندگان با در دست داشتن پارچه هایی که روی آن شعار های جمهوری ایرانی, آزادی زندانی سیاسی و ما همگی نداییم به جمع تماشاچیان دعوت شده از طرف سفارت رفتند. مأموران سفارت در این میان با دوربین های مختلف از مخالفان عکس گرفته وفیلمبرداری می کردند.


چند اتفاق جالبی که در این حاشیه افتاد.

ـدر بحثی کوتاه که بین سفیر ایران در دانمارک که به همراه خانمش در جایگاه مخصوص نشسته بودند و یکی از پناهندگان معترض پیش آمد از سفیر خواسته شد تا برای جلوگیری از خونریزی بیشتر بهتر است که آنها بطور مسالمت آمیز گورشان را از ایران گم کنند. زن سفیر از این جمله خنده اش گرفت و سفیر هم سرش را پایین انداخت و رویش را برگرداند.

سفیر ایران و بقیه سفارتی ها زیر شعارجمهوری ایرانی VIP


ـ یک مأمور سفارت مشغول عکس برداری از یکی از مخالفان بود و با کمال پررویی دوربینش را نزدیک صورت وی آورده بود. این پناهنده به مأمور سفارت تذکر داد که این دوربین است نه ماشه اسلحه که اون اینجوری هی میچکونه.مأمور سفارت در جواب گفت که بخاطر اینکه بچه خوشگل است از او عکس می گیرد و با حرفهای رکیک و تهدید سعی داشت ترس در طرف مقابل بیاندازد.از شانس بد این مأمور فرد مخاطب, از زندانیان شکنجه دیده ایرانی بود که دل پری از جمهوری اسلامی دارد و چنان مأمور سفارت را با منطق خودش بر سر جایش نشاند که ترس و وحشت وجودش را فرا گرفت و برای مدت مدیدی گم و گور شد.


ـدختر ناز و ملوسی که بیش از 4 سال نداشت و با سفارتی ها بود به من گفت این رنگ(پارچه سبز با شعار جمهوری ایرانی) رو با خودت نبر چون اونوقت بقیه(منظورش جمع سفارتیها بود) فکر میکنن ایرانی نیستی. وقتی داشتم براش توضبح می دادم که نه منم ایرانیم و..که یک دفعه باباش آمد و دخترش را بغل کرد و گفت بیا از اینجا بریم. اینجا کثیفه!

ـ ویدیوی 18 ثانیه ای زیر هم 1 جوجه سفارتی را نشان میدهد که در رویای کار امنیتی کردن و ترور است.




id="BLOG_video-5da0d94f8317a00" class="BLOG_video_class" contentid="5da0d94f8317a00" width="320" height="266">

1 kommentar: