mandag den 31. august 2009

دو خاطره از ماه رمضان در زندان پاکستان

جاتون خالی همین نیم ساعت پیش قضای صبحانمو افطار می کردم اخبار رادیو دانمارک داشت با چند تا بچه مدرسه ای خارجی تبار.در مورد روزه و رمضان صحبت میکرد که یهو یاد دو تا خاطره افتادم که یه جوری هم ربطی به موضوع برنامۀ رادیویی داره.
. یاد ماه رمضان 25 سال پیش زندان حکومت اسلامی ضیاع الحق در پاکستان
1/ تو انفرادی زندان مشهور شاه قلعه در لاهور بودم که ماه رمضان شروع شد. سحری ساعت 2 نصفه شب بود و افطار هم ساعت شش و نیم شب. دو وعده غذا هم طبق سنت روزهای قبل از شروع ماه رمضان همون یه روتی کوچیک(نان) بود و یه ملاقه سوپ خیلی رقیق ولی تا دلتان بخواهی تندِ دال(یه نوع عدس). منتها به مناسبت ماه رمضان لطف کرده و دو عدد خرما رو هم به سهمیه افطار اضافه کرده بودند.منِ کافرِ از دین گریخته اونجا دیگه اصلأ حال مسلمون بازی رو نداشتم برا همین سحریم رو نگه میداشتم و صبحا بعد از فراری دادن لشکر مورچه های یورش برده به اون میخوردم. هیچ احتیاجیی نمیبینم که توضیح بدم چرا انفرادی جای خیلی مذخرفیه ولی راستش اون دو تا دونه خرمای افطار چه کیفی داشت. هنوز اون مزه هسته خرما که ساعتها تو دهنم نگه میداشتم و ازش نیرو میگرفتم رو خوب یادمه. روز اول و دوم خوب گذشت تا اینکه یکی از این شیر ناپاک خورده های نگهبان گزارش روزه خوری مرا رد کرد.نتیجه این گزارش این شد که نه تنها سهمیه خرمام قطع شد بلکه به سلولم هم یورش آوردند و ضمن کافر خوندنم به خاطر اصراف برکت خدا با فحاشی و تهدید,مهره ها و طاسهای تخته نردی که با روتی های جیرۀ غذای خودم درست کرده بودم تا در تنهایی با خودم بازی کنم رو از اطاقم برداشتن و ریختن توی حیاط زیر پای نگهبانا.


2/خوشبختانه بعد از یک ماه و نیم انفرادی به.بند اتباع خارجی یه زندان عمومی در شهر قصور در چهل کیلومتری لاهور منتقل شدم. هم بندیهام هم اکثرأ از مسلمانان بنگلادشی بودند که بعضیاشون تا سه سال هم میشد که بدون محاکمه اونجا بودند.
درِ سلول های این جماعت بنگلادشی در بند رو صبحا به خاطر خوندن نماز جماعت در ماه رمضان زودتر از سلول من باز میکردند. آخرای رمضان بود. من هنوز تو سلول بودم که متوجه شدم تو حیاط خبری از نماز جماعت نیست ولی در عوض اون بیرون یه غلغله ای بر پاست. صبر کردم تا وقت هواخوریم بشه. علت رو جویا شدم ولی هیچکدومشون مایل به توضیح نبودن فقط از اون به بعد نماز جماعت کنسل شد. تا اینکه کاچی در اومد که اونشب ماجرا یکی از زندان بانان گشت مچ پیشنماز رو در حین معاشقه با یه پس نماز گرفته بوده ولی جوونمردی کرده بود و به جای گزارش به بالا اونو برا چند تا زندانی مسن تر بنگلادشی تعریف کرده بود.
نوشتم جوونمردی کرد هم به خاطر اینه که همه مون چند روز قبلش شاهد ساعتها شلاق خوردن و دور زندان چرخاندن دو زندانی پاکستانی که به همین خاطر لو رفته بودند بودیم

فرصتی استثنایی برای اعتراض در اروپا با ضمانت پوشش بین المللی

فرصتی استثنایی پیش آمده تا ایرانیان مقیم اروپا بتوانند همبستگیشان را با جنبش ضد دیکتاتوری مردم ایران در مقابل انظار جهانیان به نمایش بگذارند.
قرار است مسابقات جام جهانی کشتی با حضور تیم ملّی ایران در شهر هرنینگ دانمارک از تاریخ 21 تا 27 سپتامبر برگزار شود. این بزرگترین اتفاق در تاریخ ورزش دانمارک از لحاظ تعداد کشورهای شرکت کننده تا به حال است.
این مسابقات پوشش گسترده خبری بین المللی خواهد داشت.
ایرانیان مقیم دانمارک در حال انجام تدارکاتی برای حضور سازمان داده شده در این مسابقات هستند. مسافرت به شهر زیبا و کوچک هرنینگ از آلمان از طریق مرز خاکی امکان پذیر است و ایرانیان مقیم سوئد و نروژ هم راه چندانی برای شرکت در این موقعیت استثنایی ندارند. در ضمن فرودگاه بین المللی آرهوس هم با هرنینگ فاصله زیادی ندارد و بلیطهای ارزان هم این
روزها در اروپا فراوان.

میتوانید بلیط های خود را مستقیمأ از سایت فدراسیون کشتی دانمارک
www.wwc2009.dk و
http://www.wwc2009.dk/?sc_lang=en
تهیه کنید.
سازمان تازه تاسیس شده ایران آزاد بلیطها را با 10 در صد تخفیف در اختیار علاقه مندان می گذارد.
http://www.fritiran.dk/
ایرانیان عزیز بیایید تا با شرکتی گسترده, ضمن تشویق قهرمانان تیم ملّی, حاکمان جنایتکار ابران را در مقابل خبرنگاران و دوربین های تلویزیونی بین المللی هر چه بیشتر رسوا کنیم

fredag den 28. august 2009

دو رباعی از خیام

ای صاحب فتوی، ز تو پرکارتريم،
با اين همه مستی، از تو هشيارتريم؛
تو خون کسان خوری و ما خون رزان،
انصاف بده؛ کدام خونخوارتريم؟



شيخی به زنی فاحشه گفتا: مستی،
هر لحظه به دام دگری پا بستی؛
گفتا؛ شيخا، هر آنچه گويی هستم،
آيا تو چنان که می‌نمايی هستی؟

ساختمان سفارت جمهوری اسلامی در کپنهاگ ناخواسته به جنبش سبز پیوست.








در شب چهلم ندا، ساختمان سفارت جمهوری اسلامی در کپنهاگ ناخواسته به جنبش سبز پیوست.

آنطور که از شواهد امر بر میاید، ساختمان سفارت جمهوری اسلامی در دانمارک بالاخره نتوانست در مقابل تظاهراتهای اعتراضی و پرچم پائین کشیدنهای متمادی طاقت آورده و ناخواسته در شب چهلم ندا به جنبش سبز پیوست.

ناگفته نماند که این همبستگی ناخواسته باعث به زحمت افتادن مزدوران کارمند سفارت شده به طوری که سفارتخانه تعطیل شد و صبح زود ماموران سفارت از نردبانهای بلند بالا رفته و تلاش میکردند تا سفارت را برای پذیرایی از تظاهرات اعتراضی دیگری که قرار بود بعد از ظهر پنجشنبه و به همین مناسبت انجام شود تمیز کنند

torsdag den 27. august 2009

سفارت جمهوری اسلامی در کپنهاگ برای سومین بار بی پرچم شد

جولای 2009



تکه هایی از پرجم سه سال پیش




ژوئن 2009



سفارت جمهوری اسلامی در کپنهاگ برای سومین بار بی پرچم شد


در ادامۀ اعتراضات ایرانیان خارج از کشور و حمایت از جنبش ایران, پرچم جمهوری اسلامی ایران در سفارت کپنهاگ برای دومین بار در سه هفته اخیر و سومین بار بار در سه سال اخیر به زیر کشیده شد.
سه سال پیش برای اولین بار در یکی از تظاهراتی که در مقابل سفارت ایران برگزار میشد, یکی از زندانیان سیاسی سابق وارد حیاط سفارت شد و پرچم سفارت را پایین کشید و به میان مردم برد. پرچم میان هلهله و شادی تظاهرکنندگان پاره شد و بین شرکت کنندگان تقسیم شد. این اقدام منجر به احضار سفیر دانمارک در تهران به وزارت خارجه و اعتراض رسمی دولت ایران از دانمارک شد.
جالب این بود که ماموران سفارت برای پیش گیری از اقدام مجدد, قلابی که طناب پرچم به آن وصل می شود را برای آخرین بار به جای بالاتری روی میله پرچم جوش داده بودند