onsdag den 18. januar 2012

بحث گلشیفته فراهانی در تاکسی



این متن رو الان یکی از دوستان بهم داد و گفت به اشتراک بزارم این دوست که گفت اسمشم پخش نشه و این داستان کاملا واقعیست از زبان او .............

امروز یه آقای ریش و پشم دار تا نشست تو تاکسی گفت ببین زنیکه جن.....هرزرو (گلشیفته فراهانی)
با لخت شدنش چطوری آبرومون رو تو دنیا برد. به شعور همه توهین کرده فلان فلان شده.. راننده برگشت نگاش کرد و گفت: "مردحسابی سی سالِ مادرت و آوردن جلو چشمت، به شعورت توهین نشده، آبروت نرفته؟ طرف دوست داشته لخت شده. دست تو جیبت کرده مگه؟ تو مملکت اختلاس شده رقمش تو ماشین حساب جا نمی شه، هیشکی به شعورش توهین نمی شه، مرتیکه پفیوز ِمیمون (اشاره به احمدی نژاد) پا میشه چپ و راست میره اینور اونور ریدن به آبروی مملکت، به شعورت بر نمیخوره؟ زن و بچه مردم و تو خیابون میگیرن سر چادر و چاقچور میزنند به شعورت بر نمیخوره؟ هر روز میری مغازه خرید از ماست و شیر و تخم مرغ قیمتش با دیروز فرق کرده، به شعورت بر نمیخوره؟ اصلا تو شعورداری؟"

Ingen kommentarer:

Send en kommentar