søndag den 13. juni 2010
بیایید به کمپین «سیلی خوردن برای خمینی(ره)» بپیوندیم: علایم شدید خود آزاری و سادیسم در پیروان ولایت
سایت ساندیس خور رجا نیوز امروز خبراز کمپینی داده که حیفم اومد نخونین.
حسين سليماني: می دانم لیاقت سیلی خوردن برای خمینی را ندارم اما یک هفته است دارم اسمت را سرچ می کنم تا ببینم کجا سخنرانی داری تا وقتی سخنرانیات تمام شد، ما را به توفیق سیلی خوردن برای خمینی برسانی آقای سید حسن!
اما مثل اینکه این گوگل هم هنگ کرده است و از سیلیهای تو در دفاع از خمینی(ره) بی نصیب نمانده است.
سیلی خوردن برای خمینی آنهمه لذت دارد که آدم خودش را به آب و آتش بزند و من دارم خودم را به آب و آتش می زنم برای این سیلی آقای سید حسن!
از این گوگل گیج که نا امیده شدهام، میخواهم راه بیافتم بیایم طرف مؤسسه «سرخ کردن صورت عاشقان خمينی» آنجا بست بنشینم سر راهت بايستم بالاخره یک روز، دو روز، سه روز... گذرت به ما که می خورد، آنوقت تقاضا کنم که بیا و ما را هم به این لیاقت سیلی خوردن برای خمینی(ره) برسان آقای سید حسن!
سیلی اول را که زدی، می خواهم بروم ته صف تا دوباره نوبتم شود و تو ما را از این سیلیهایت مستفیذ بفرمایی. حاضریم برای خمینی(ره) هزارها سیلی بخوریم. قرار بود برای خمینی(ره) بمیریم، هزار سیلی که قابل خمینی(ره) را ندارد، چه سیلیای می شود این سیلی از دست «سید حسن» برای دفاع از «خمینی» آقای سید حسن!
بعد از توفیق چشیدن سیلی برای خمینی(ره) از دست تو، میخواهیم از جلوی مؤسسه ات پیاده روی کنیم به سمت حسينیه جماران و این سیلی را با افتخار نشان خمینی(ره)، ساکن و صاحب حقیقی جماران بدهیم.
خمینی(ره) زنده است مگر ما مرده ایم که بگذاریم خمینی بمیرد، نشسته است توی ایوان جماران و دارد همهامان را نگاه می کند حتی تو را آقای سید حسن!
نه تو خمینی نیستی آقای سید حسن!«خمینی» حضرت روح الله بود که می گفت «تا من زنده ام نمی گذارم این مملکت به دست منافقین و لیبرال ها بیافتد» و تو آقای سید حسن با سران فتنه که دستشان با منافقین و لیبرالها در یک کاسه است، درشام عروسی عکس یادگاری می اندازی.
نه تو خمینی نیستی آقای سید حسن! «خمینی» حضرت روح الله بود که می گفت: «من یک تار موی این کوخ نشینان را به همه کاخ نشینان عالم نمی دهم» و تو آقای سید حسن! در فتنه 88 در کنار این کاخ نشینان بودی.
نه تو خمینی نیستی آقای سید حسن!«خمینی» حضرت روح الله بود که 24 ساعته رادیو امریکا و بیبیسی انگلیس و رادیوهای غده سرطانی، انواع و اقسام ناسزاها را نصیبش می کردند و تو آقای سید حسن! چه بگویم، یک هفته است همه این شیپورچی ها دارند خودشان را برای تو می کشند!
این بوق ها برای سید حسین نوه ناخلف خمینی هم دیدی که چه کردند؟ آخرش چه شد آقای سید حسن!
میگویند 14 خرداد به خمینی بیاحترامی شده است!
حرمت خمینی را هاشمی شکست که نامه بدون سلام و و السلام برای آقا نوشت و به آشوب و آتش چراغ سبز نشان داد.
حرمت خمینی را مادر فائزه شکست که در حسینیه جماران روز رأی گیری جلوی صندلی خمینی فرمان آشوب سرداد که اگر موسوی رأی نیاورد، یعنی تقلب شده است و ملت! روز شنبه به خیابانها بریزید!
حرمت خمینی را خاتمی شکست که با جورج سوروس یهودی جلسه پنهانی گذاشت!
حرمت خمینی را فائزه شکست که در روزنامه اش پیام فرح پهلوی منحوس را چاپ کرد.
حرمت خمینی را کروبی شکست که خجالت نکشید جلوی 70 میلیون نفر با افتخار از رشوه 300 میلیونی شهرام جزایری گفت!
حرمت خمینی را كسي شکست که آتش زنندگان خیمه سیدالشهدا را «مردان خداجو» نامید!
حرمت خمینی را زهرا اشراقی نوه خمینی شکست که با کمال وقاحت می گوید خمینی اگر بود 180 درجه تغییر می کرد و ما می توانستیم نظرش را عوض کنیم. حرمت خمینی را زهرا اشراقی شکست که در گفتگو با سایت جماران! گفت امام اهل امر به معروف و نهی از منکر نبود و حجاب یک امر شخصی است آقای سید حسن!
حرمت خمینی را مجمع مرده روحانیون شکست که بعد از خطبه خامنهای عزیز بیانیه صادر کرد و در سالروز شورش مسلحانه منافقین کوردل در 30 خرداد 1360، به میلیشیای سبزشان دستور خون و آتش داد.
حرمت خميني را سيد حسن شكست كه وصيتنامه پدرش سيد احمد را به رايزني با سران فتنه فروخت.
حرمت خميني را محمد علي انصاري شكست كه هر چه از دهانش درآمد نثار وزير كشور كرد و با مشت او را روانه بيمارستان كرد!
اگر بخواهم از این حرمت شکنی ها بگویم مثنوی هفتاد من خواهد بود، آقای سید حسن!
آيا اينها حرمتشكني از خميني نبود؟ شايد برخي بخواهند سرشان را زير برف كنند و اين بيحرمتيها را نبينند اما تاريخ بيدار است، اين بيحرمتيها ثبت شد در تاريخ، جلوي چشم شما آقاي سيد حسن!
یاد غلامعباس دشتابی افتادم که 31 اردیبهشت امسال پس از 25 شبانه روز پیاده روی، برای زیارت حرم حضرت روح الله در شهرضای اصفهان کنار مزار شهید همت، خمینی از او راضی شد و غلامعباس مهمان خمینی شد در ملکوت!
می دانم اگر غلامعباس می دانست امسال 14 خرداد قرار است سیلی خمینی خیرات کنند، با آن گاری مدل بالایش پرواز می کرد و گاریش را کنار بنزهای ضد گلوله یاران دو پهلوی انقلاب پارک می کرد و برای خوردن سیلی از دستان تو و برای دفاع از خمینی، نفر اول صف می شد آقای سید حسن!
سیلی خوردن برای خمینی بزرگترین افتخار ماست. در مقابل آنها که برای خمینی سینههایشان سوراخ سوراخ شده که چیزی نیست هنری که نکردهایم. هنر را آنها تمام کردند که برای خمینی مردند؛ همت، باکری، مطهری، چمران، حاج طیب رضایی و...
سیلی برای خمینی افتخار دارد، خجالت ندارد، این را به همه دنیا میخواهیم اعلام کنیم سیلی برای خمینی، بزرگترین سرمایه ماست، این افتخار را می خواهیم علنی کنیم، آنچه خجالت دارد، سیلی نخوردن برای خمینی است!
به «کمپین سیلی خوردن برای خمینی» خوش آمدید؛ قبول باشد!
Abonner på:
Kommentarer til indlægget (Atom)
Ingen kommentarer:
Send en kommentar