lørdag den 20. november 2010

مسجد سازِ کافر و خوک خور

شرکت کنندگان در پانل گفتگو و پاسخ از راست به چپ, عبدالله دومورکوک از اتحاد مشترک برعلیه مسجد امام علی, راسموس یارلو نماینده حزب کنسرواتیو در مجلس دانمارک, مانو سارین نماینده حزب رادیکال در شهرداری کپنهاگ, بیژن اسکندری آرشیتکت مسجد امام علی




چند روز پیش در جلسه ای که به ابتکار یک نماینده مجلس دانمارک در مخالفت با احداث یک مسجد بزرگ به خرج جمهوری اسلامی و مجمع بین المللی اهل بیت در کپنهاگ برگزار شد شاهد بیاناتی از مسجد, بیژن اسکندری, آرشیتکت ایرانی این مسجد بودم که به قول معروف مرغ پخته را هم به خنده می انداخت.
این که چرا مسجد امام علی برای پاسخ گویی, امام جمعه یا سخنگوی خوبصورت محجب عراقی
الاصلش را نفرستاده بود خود جای سوال دارد.


خانم سخنگوی عراقی الاصل مسجد از دادن توضیحات در مورد وابستگی مسجد امام علی به جمهوری اسلامی در پشت تریبون طفره رفتند و تنها به جوابی کوتاه در جایگاه تماشاگران اکتفا کردند




در عوض بیژن اسکندری که آرشیتکت این مسجد 10 ملیون دلاری هست برای ماست مالی برنامه های سفارت و مجمع اهل بیت و خود شیرینی از طرف مسجد به عنوان نماینده مسجد معرفی شده بود. در ابتدای سخنرانی بیژن اسکندری با صغرا کبرا چیدن های خود از زندگی, سوابق درخشان خود در ایران و کشورهای اروپایی و آشناییش با یک دختر دانمارکی و مهاجرت به این کشور صحبتهایی کرد. وقتی که نوبت به توضیح در مورد مسجد شد چون به وضوح جو موجود بر علیه خود را در جلسه را حس کرده بود بیانات ضد و نقیضی را اظهار داشت که چندین بار باعث خنده یااعتراض حضار شد.

بیژن اسکندری به اسلام اعتقادی نداره, عاشق گوشت خوک هم هست, از خمینی و احمدی نژاد هم بدش میاد ولی با این حال برا جمهوری اسلامی مسجد می سازه



بیژن اسکندری در توجیه اینکه چرا علیرغم وجود مدارک و شواهد غیر قابل انکار مربوط به روابط مسجد و سفارت جمهوری اسلامی و مجمع اهل بیت, این وابستگی توسط مقامات ایرانی و مسئولین مسجد تکذیب میشود اول توضیح داد که خود وی در جوانی کمونیست بوده و بر علیه شاه. وی همچنین گفت که خمینی هم مثل شاه یک دیکتاتور بوده و به نظر وی احمدی نژاد انسان مزخرفی است که باعث شرم و سرافکنگی ایرانیان شده و او از وی متنفر است. آقای اسکندری توضیحی در مورد این که چرا در سفر احمدی نژاد به دانمارک در دسامبر 2009 جزو خواصی بوده که به زیارت ایشان مستفیض شده نداد.
در مورد این که چرا سفارت ایران و سفیر ایران مالکان رسمی زمین مسجد میباشند هم توجیه این بود که موقع ورود آخوند خادمی به عنوان پیش نماز به دانمارک, چون ایشان قصد خدمت به مسلمانان را داشته و برای همین در فکر خرید مسجدی بوده و تنها کسی را که در دانمارک میشناختند سفیر ایران بوده این اتفاق افتاده ,وی در تعریف آزاد منشی و فرهیختگی امام جمعه مسجد تا آن حد پیش رفت که اعلام کرد آخوند خادمی فردی بسیار فهمیده است که از احمدی نژاد بدش می آید و امام جمعه مسجد از جریانات رادیکال در ایران حمایت نمی کند.
در مورد خود نیز بیژن اسکندری افزود که خود وی هیچ عقیده ای به اسلام ندارد و عاشق گوشت خوک است و حاضر بوده بجای مسجد کلیسا یا کنیسا یا معبد بودایی ها را بسازد.
بیشتر حضار از همسایگان مسجد بودند که از سرو صدا و مسائل پارک کردن اتوموبیل های خود در روزهای اعیاد و مراسم مذهبی و عدم امکان رسیدن آمبولانس به افراد مریض در منطقه در روز جمعه شکایت می کردند. یکی از همسایگان مسجد اعتراض میکرد که در روز های جمعه مامورین مسجد کسانی را که قصد پارک کردن خودروهای خود در نزدیکی منازلشان را دارند را با زبانی خشن و با تحکم از این کار برحذر میدارند.

یکی از هواداران عراقی الاصل مسجد به حضار اطمینان می دهد که فعالیتهای مسجد فقط فرهنگی است



یک خانم فلج که روی صندلی چرخدار نشسته بود اعتراض داشت که آمبولانسی که برای بردن یکی از بیماران در روز جمعه به منطقه خواسته شده بود بیش از 20 دقیقه برای رسیدن به بیمار در حال مرگ به خاطر ترافیک مسجد تاخیر داشته است.
در جواب این مسایل آقای بیژن اسکندری معتقد بود که باید فرهنگ دوچرخه سواری و پیاده روی را در مسلمانان ترویج کرد تا این مشکل به مرور حل شود. در مورد سر و صدا و اذان از مناره های 32 متری مسجد که باعث نگرانی همسایه ها و هم محلی ها شده بود آقای اسکندری توضیح دادند که او پیشنهاد داده بوده که بجای استفاده مناره ها برای اذان گویی آنها را به عنوان هواکش و دستگاه تهویه استفاده کنند که طرحش مورد قبول مسئولین مسجد قرار نگرفته است.
بیژن اسکندری برای آرامش دادن به حضاری که نگران بودند محله شان در اشغال عده ای مسلمان رادیکال و طرفدار جمهوری اسلامی بیفتد به آنها اطمینان داد که برنامه های این مسجد فقط فرهنگی و هنری است و وی یک سالن بزرگ آمفی تئاتر را هم در طرح مسجد گنجانده تا مردم بتوانند در آن جشن بگیرند و برقصند. این جمله باعث شد که یکی از حضار با شگفتی فریاد زند چطور مسجدی که درب ورودی جداگانه برای خانمها و آقایان در نظر گرفته می خواهد برنامه رقص مشترک ترتیب دهد. این اعتراض خنده و کف زدن حضار را به همراه داشت.
در پایان بیژن اسکندری مشکلات مالی را بررسی کرد و گفت این مسجد تا به حال مبلغی حدود 3 ملیون دلار جمع آوری کرده که توسط افراد خیر در دانمارک و سوریه و لبنان و ایران فرستاده شده ولی هنوز به 4 ملیون دلار دیگر برای احداث این مسجد پول احتیاج دارند و وی اطلاعی از این که این پول از کجا و چه طریقی قرار است به حساب مسجد واریز شود ندارد.
علاوه بر تلویزیون محلی کپنهاگ, خبرنگارانی از 2 روزنامه دانمارک و تلویزیون ملی نروژ از این جلسه گزارش هایی پخش کردند.

onsdag den 17. november 2010

كراوات اسلامي ذوالفقار



كراوات اسلامي ،ابداع يك ايده پرداز ايراني كه با الهام از شمشير ذوالفقار امام علي (ع) طراحي و به حديث قدسي «لافتي الاعلي لاسيف الا ذوالفقار» مزين است ،در اداره ثبت مالكيت هاي صنعتي ايران به صورت اظهار نامه ثبت شده است

mandag den 15. november 2010

tirsdag den 2. november 2010

Der var en, der var to, der var tre.....og endnu en der skal aflives.


Fra filmen "The Stoning of Soraya M"



af Adrian Hjelmslund den 2. november 2010 kl. 12:42



StopStoningNow.com rapporterer at Sakineh Mohammadi skal stenes imorgen, den 3. november : http://stopstonningnow.com/wpress/4194

Dette er der for såvidt ikke noget forbavsende i, da det iranske præstestyre har et ganske omfattende CV hvad mord på egen befolkning angår.



Hvad der forbavser mig mere end endnu en aflivning er tavsheden fra



- Islamiske lærde, det være sig i Danmark såvel som andre lande.

Jeg har ofte set nævnt i debatten at islam er forsvarer af kvinderettighedder og at det bare er få ekstremister som går ind for steninger - burde disse moderate islamiske lærde ikke være oprørte over hvordan ekstremister kaster skam over deres religion? Her troede jeg at islams image var noget de bekymrede sig om, men måske jeg bare har taget fejl.



- De politikere i Københavns borgerrepræsentation som stemte for imam Ali moskeen på Vibevej i København.

Der har været rejst tvivl om hvor financieringen kom fra, og om hvorvidt imam Ali moskeen har forbindelser til Irans islamiske republik og til ekstremisme. Jamen ville denne stening ikke være det perfekte tidspunkt for vores politikere at gøre det klokkeklart for både københavns befolkning, eksil iranere i Danmark samt ikke mindst imam Ali moskeen selv, at de ikke accepterer nogen forbindelse til det iranske præstestyre og deres ugerninger?



- Sidst men ikke mindst feminister, der hævder at stå vagt om kvinderettighedder og global søstersolidaritet.

Tanken med feminist bevægelsen var vel oprindeligt at støtte op om verdensomspændende kvinderettighedder, men tavshedden er øredøvende når det kommer til kvinderettigheder udenfor den vestlige verden. Er det fordi at vestlige feminister er bedøvende ligeglade med deres søstre i andre verdensdele, eller er feministbevægelsen virkelig reduceret til bare at handle om skedeorgasmer, kvinders ret til at være mænd, eller ligger forklaringen et helt andet sted?



I disse moderne tider hvor der uddeles priser for dette og hint, ville det måske være passende at introducere endnu en pris - den blodige sten. Kandidaterne er mange og valget svært, så for at give den lidt ekstra krydderi kan man indføre flere kategorier, således at ingen føler sig forbigået når hæderen skal deles ud.



Ovenstående er skrevet med et strejf af bitterhed, og med mine mange dejlige iranske venner i tankerne der lider under et sygt præstestyre, samt den vestlige verdens besynderlige stiltiende accept af dette vanvid.



Adrian Hjelmslund





PS. Datoen for steningen er ikke bekræftet fra officielt hold, da præstestyret ikke kommer med sådanne udmeldinger, men StopStoningNow er en troværdig organisation der normalt har deres oplysninger iorden.